دروازه افکار مغشوش من

ساخت وبلاگ
تا اینجا به این نتیجه رسیدم که انسان از نظر نیچه پلیست میان حیوان و اَبَر انسان شدن(که به نظرم به شدت حرفش منطقیه) و در ادامه معتقده که توی گام اول باید از همه چیز خودت متهوع بشی تا بتونی به امادگی برسی برای زایش ابر انسان و همچنین باید فقط و فقط به خودت متکی باشی و نه خدایی که مرده است.البته باید بگم دین حقیقی از بی دینی مطلق زاییده میشه(این نظر منه) اما در ادامه وقتی به ماجرای بند باز میرسه میخواد گوشزد کنه که اگه بدون شناخت مسیر پیش روت و بدون اینکه پی به معنی زندگی ببری قدم توی این راه بذاری خیلی راحت توسط دلقکها(که نمادی از واپسین انسان هاست) به نابودی کشیده میشی و همچنین با صحبت های دلقک با زرتشت میشه فهمید که تو هرچقدرم که نزدیک باشی به ابر انسان شدن بازم با تهدید واپسین انسان ها( که به اعتقاد نیچه نژادشون مثل پشه نامیراست ) مواجه میشی که در تلاشند تورو از ادامه مسیرت بازدارند حتی به قیمت نابودیت( که خب البته این واکنشی دفاعیه چون تغییر کردن سخته و واپسین انسان ها میترسن که این دیدگاهت مسری باشه و یه روز همه مجبور به تغییر بشن)در مورد گورکنان که به اشاره مترجم نیچه درصفحات جلوتر از اونها به عنوان پژوهندگان و آزمایندگان(به نظرم اساتید علوم تجربی کسایی که باید همه چیزو عینا رصد کنن مورد خطابه) اعلام میکنه بند باز که در واقع کسیه که خطر میکنه و وارد راه تبدیل شدن به ابر انسان میشرو به سگ نجس تشبیه میکنند که خب میشه اینجوری برداشت کرد که این دانشمندان علوم تجربی هرچیزی که خارج از چهارچوب منطقشون باشرو باطل میدونن و به سخره میگیرن و اون تفکرو شیطانی میدونن (به طور کلی میگن هرکس که در این راه قدم بذاره خودشو به شیطان فروخته!)داشتم فکر میکردم که اون پیرمردی که وسط جنگل به زر دروازه افکار مغشوش من...ادامه مطلب
ما را در سایت دروازه افکار مغشوش من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dailyblack بازدید : 93 تاريخ : دوشنبه 5 دی 1401 ساعت: 20:08

برای تعریف اَبَر انسان و واپسین انسان ها فردا پست جدید میذارم چون یکم درد معده داره تمرکزمو ازم میگیره

[ دوشنبه پنجم دی ۱۴۰۱ ] [ 2:15 ] [ ༺ بانوے בلباخته ༻ ] [ ]

دروازه افکار مغشوش من...
ما را در سایت دروازه افکار مغشوش من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dailyblack بازدید : 83 تاريخ : دوشنبه 5 دی 1401 ساعت: 20:08

میدونی دوست من کتاب زرتشت کتابی نیست که بشه مثل یه داستان دستت بگیری و از صفر تا صدشو یک روزه تموم کنی و بذاری کنار بالعکس انقدر کتاب عمیقیه که وقتی بخشی از اونو فهمیدی باید به ذهنت یکم ارامش بدی تا پذیرای قسمت بعد باشه من برای ارامش ذهنم این بین کتابای دیگرو میخونم که سبک ترن و امروز کتابی خوندم که به شدت توصیه میکنم افرادی که به هر دینی معتقدن بخوننش انقدر زیبا و منطقی خرافات دینیو به چالش میکشه که در انتهای کتاب باور میکنید که هیچ چیز و هیچکس جز خدا لایق پرستش نیست(البته اگه همین مطلبم توی کتاب نیچه نشه پوچ پنداشت) ولی در گام اول با این کتاب میشه عقایدتونو الک کنید و ببینید که چه چیزی منطقی و قابل انجامه و چه چیزی غیر منطقیه و باید رها کردکل این کتاب پر از نکات زیباست ولی من یکی دو قسمتشو براتون مینویسم تا ترغیب بشین که حتما بخونیدش:(اگر دیدی عده‌ای بی‌سواد، یک بی‌سواد را به مهتری پذیرفتند، بترس.اگر دیدی جمعی باسواد، یک بی‌سواد را به مهتری پذیرفتند، شک کن.و اگر دیدی گروهی بی‌سواد و باسواد یک بی‌سواد را به مهتری رساندند بدان که فرجام شومی در انتظارشان خواهد بود.)(مگر کاهنان در دانشگاه‌ها هم هستند؟ مگر جای کاهن در معبد نیست؟کاهنان تقریباً در همه‌جا هستند.- همه‌جا؟هر جا که پول و قدرت باشد.- چه جالب دقیقاً مثل...)(کسی که درراه اعتقادی یکی از عزیزانش را ازدست‌داده باشد، ازنظر ذهنی هیچ‌وقت نمی‌تواند بر روی آن اعتقاد چشم بپوشد)تحلیل این بخش هایی که از کتاب درج کردمو به خودتون میسپارم باشد که یک نفر از طبقه کارگر مثل من با این کتاب از ظلمت به دور بشه دروازه افکار مغشوش من...ادامه مطلب
ما را در سایت دروازه افکار مغشوش من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dailyblack بازدید : 100 تاريخ : دوشنبه 5 دی 1401 ساعت: 20:08